لنسیونی در کتاب خود با عنوان مزیت تمایز بین جنبه های هوشمند و سالم یک تجارت را اینگونه توصیف می کند:

• هوشمندانه
• استراتژی
• بازار یابی
• دارایی، مالیه، سرمایه گذاری
• فن آوری
• سالم
• سیاست حداقلی
• حداقل سردرگمی
• روحیه بالا
• بهره وری بالا
• گردش مالی کم

لنسیونی می‌گوید که سازمان‌های هوشمند در اصول کلاسیک علم تجارت خوب هستند، اما باهوش بودن تنها نیمی از معادله است. به همان اندازه مهم فرهنگی است که تمام مؤلفه‌هایی را که یک شرکت را سالم می‌سازد، پرورش دهد.فرق آیلتس و تافل

متأسفانه، او می‌گوید، بسیاری از رهبران ایده ایجاد فرهنگ‌های سالم را نمی‌پذیرند، زیرا نمی‌توانند سه سوگیری را کنار بگذارند:

تعصب پیچیدگی: خیلی ساده و در دسترس است. افراد مبتلا به این سوگیری معتقدند که تمایز و بهبود چشمگیر باید پیچیده باشد.

تعصب آدرنالین: به اندازه کافی سریع اتفاق نمی افتد. برخی از افراد تمایلی به کاهش سرعت برای رویارویی با مسائلی که حیاتی هستند، اما به نظر فوری نیستند، ندارند.

سوگیری کمی سازی: اندازه گیری آن سخت است. رهبرانی که برای سنجش پیشرفت فقط به تجزیه و تحلیل متکی هستند، از این ایده که نمی‌توانید متغیرهایی را که فرهنگ سالم را تعریف می‌کنند، جدا کرده و ارزیابی کنید، احساس ناراحتی می‌کنند.

او از مدیرانی که جنبه‌های «هوشمند» ساختن یک مدل کسب‌وکار مستحکم را ارزشمند می‌دانند، می‌خواهد به سلامت سازمانی به‌عنوان «ضریب هوشی» نگاه کنند. پس از گذراندن دهه‌ها کار با مدیران عامل، لنسیونی مشاهده کرد که سازمان‌های سالم به مرور زمان هوشمندتر می‌شوند. اما برعکس آن درست نیست. به نظر نمی رسد سازمان های هوشمند به دلیل هوش خود شانس بیشتری برای سالم تر شدن داشته باشند.

او مدلی برای سلامت سازمانی بر اساس چهار رشته ایجاد می کند که به شدت بر ارتباطات تکیه دارند. بیشتر کتاب بر توضیحات این رشته ها متمرکز شده است که حاوی حکایات و مثال های واقعی است.

بخش مهمی از فرآیند این است که همه سطوح رهبری دیدگاه واحدی در مورد جهت گیری سازمان داشته باشند. لنسیونی شش سوال مهم را برای کمک به رهبران ارائه می کند تا رویکردی منسجم برای دستیابی و تقویت مداوم سلامت شرکت ایجاد کنند. در پایان کتاب، لنسیونی شامل چک لیستی است که رهبران می توانند از آن برای به دست آوردن احساس سلامتی سازمان خود و شناسایی زمینه های بهبود استفاده کنند.بهترین کلاس برنامه نویسی